جدول جو
جدول جو

معنی گرگ زابل - جستجوی لغت در جدول جو

گرگ زابل
(گَ)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل، واقع در 14000شمال باختری سکوهه و 10000گزی شوسۀ زاهدان به زابل. هوای آن معتدل و دارای 300 تن سکنه است. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل واقع در 8 هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان. هوای آن معتدل. دارای 150 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
بچۀ گرگ. زائیده شده از گرگ:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گُ گِ اَ جَ)
کنایه از مرگ، عزرائیل، ملک الموت است:
گرگ اجل یکایک از این گله می برد
وین گله را ببین که چه آسوده میچرد.
اوحدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گرگ اجل
تصویر گرگ اجل
گرگ مرگ
فرهنگ لغت هوشیار